↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓
فرمت فایل : word
( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات :32
قسمتی از متن فایل دانلودی :
مقدمه:
گزارش جهان در حال شهری شدن، از« مرکز سکونتگاههای انسانی سازمان ملل متحد» موسوم به زیستگاه یا HABTTAT نشان میدهد که حکومتها در بهبود شرایط سکونت و زیست شهری مانند تأسیسات آبرسانی سالم، تأسیسات بهداشتی و فاضلاب، چندان موفق نبوده اند، در همین حال فقر شهری در دهه 80 و سالهای نخست دهة 90میلادی بیشتر شده است. World 1996 طرفداران توسعه پایدار شهری نیز این بحث را پیش میکشند که در گذشته توجه تنها به صنعتی شدن افزایش رشد ناخالص ملی بود و آنچه در این میان به فراموشی سپرده شده مردم و نقش آنها در توسعه شهری بوده است.] [Badshah 1996 تداوم مشکلاتی مانند فقر شهری، کاهش کیفیت محیط زیست، مصرف گرایی، خدمات شهری ناکارآمد و نابربریهای جنسی، نژادی، اجتماعی و اقتصادی سبب شد تا موضوع تحول در آنها در کانون توجه پژوهشگران و مسئولان اجرایی قرار گیرد،( منوریان 1379) به زعم گزارش مذکور ایده حاکمیت خودب(1) و کاربرد آن اهمیت زیادی برای بهبود شرایط سکونت و زیست داشته است در جاهایی که حاکمیت خوب متشکل از دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی با شراکت یکدیگر به مدیریت امور عمومیپرداخته و نهادهای اداره کننده امور عمومیپرداخته و نهادهای اداره کننده امور دموکراتیک، سنجش پذیر و پاسخگو به نیازها و اولویتهای شهروندان بوده اند، توانسته اند با بهبود شرایط زیست امید به زندگی را ده تا پانزده سال افزایش دهند. از سوی دیگر حاکمیت شهری خوب و سنجش پذیر میتواند مشارکت شهروندان و نهادهای مدنی را به توسعه اقتصادی و اجتماعیی شهری جلب کند. این گزارش نشان میدهد دیدگاه رایج نسبت به توسعه شهری که برای رفع فقر و بهبود شرایط زندگی شهرنشینان بر برنامههای دولتی تکیه دارد باید تغییر یابد و دولتها علاوه بر توجه به الگوی حاکمیت خوب- که هدفش اصلاح سازوکارهای سیاستگذاری و برنامه ریزی دولتی و تلاش در جهت شفافیت پذیر ساختان نهادهای حکومتی و پاسخگوکردن آنهاست – به پارادایم حاکمیت خوب وارد شوند پرسشی که در این میان بوجود میآید، این است که چه عواملی بر عملکرد کارآمد نهادهای حکومتی مؤثرند پاتنام 1380 آیا تلاش در جهت اصلاح سیاستگذاری، برنامه ریزی، آموزش کارکنان و تدارک بودجهها و اعتبارات کافی، موفقیت نهادهای مدیریتی شهرها را در جهت توسعه شهری تضمین میکند؟ آیا آنچه که در این زمینه تعیین کننده و مؤثر است وجود سرمایههای اجتماعی و فرهنگی مانند روحیه مدنیت و سازوکارهای مشارکت و همکاران در میان شهروندان – اعم از شهروند عادی و نخبگان حکومتی- است؟ یا اینکه هر دو دسته از عوامل اشاره شده، یعنی عوامل ساختاری و عوامل فرهنگی – اجتماعی در این زمینه مؤثرند[Cusack.1997] .
و....